علامه محمدتقی جعفری مصداق یک کتابخانه عظیم و یک حافظه غنی بود. غنی بودن علامه یعنی آنکه رئیس دانشگاه آتن پس از دیدار با ایشان او را ارسطوی زمان خواند.
والفجر مدیا l مردان بزرگ در خانههای کوچک به دنیا میآیند. تاریخ به ما صحت این گفتار را ثابت کرده است. اگر فرض را بر تجربهگرایی بگذاریم، تجربه ما از مطالعه حیات اندیشمندان و نامداران به ما نشان میدهد که هرگز از خانههای فراخ و سفرههای چرب آن چیزی که باید در قامت یک انسان معقول به دست آید، صورت نمیپذیرد. انسان در خاستگاه خانوادگی خود باید دغدغهمندانه رشد کند تا حتی اگر نتوانست برای جامعه پیرامونی خود کسب منفعت کند، حداقل بار گرانی برای جامعه نشود. شری به پا نکند یا در پایینترین سطح توقع، برای خویش و روش زندگیاش یک آرمان مشخص و منطبق با انسانیت به معنای کمالی آن داشته باشد. یکی از آن دسته مسلمانان ایرانی سودمند، محمدتقی جعفری ملقب به علامه جعفری است.
در خانهای محقر و در گرماگرم مرداد 1304 به دنیا آمد. پدرش کریم نامی بود که رزق خود را از نانوایی به دست میآورد؛ مردی خوشقلب و مردمدار. مادر علامه زن پاکسیرتی بوده است که به گفته خود علامه نخستین آموزگار قرآنی بود که به او قرائت را آموخت. حافظه عجیب و تحسینبرانگیز علامه جعفری باعث شد در سنین طفولیت بخش اعظمی از اشعار «سعدی» و «حافظ» به انضمام «کلیله و دمنه» را در حافظه خود ذخیره کند. او در شمایل زندگی کودکی، بیشتر شبیه شیخالرئیس ابنسیناست که در پنج سالگی علم «جبر» را به انتها رساند. خروج علامه از تبریز که زادبوم خیل وسیعی از عالمان نامآشنای عصر ماست، مقارن با سنین نوجوانی علامه و وارد شدن به «مدرسه مروی» تهران شد. ایشان از همان ابتدا کشش عمیقی به مباحث نظری داشت. فلسفه و خاستگاه خرد در میان صاحبنظران مسلمان باعث شد بعد از مطالعه کفایه و مکاسب، انجذاب عجیبی به دروس فلسفی و استدلالی داشته باشد. ایشان ملاصدرا را براساس آموزههای به جای مانده از حکیم ملاهادی سبزواری آموخت و در محضر یکی از اساتید بنام فلسفه یعنی آیتا… میرزا مهدی آشتیانی گذراند.
پس از مراجعت به قم و اخذ گواهی اجتهاد به نجف سفر کرد و همزمان ضمن تالیف و مطالعات خود به سیر اندیشه در جهان غرب پرداخت. اندیشه فلاسفه غربی برای ایشان هرگز مانند یک امر ممنوعه قلمداد نمیشد. ترس برخی همحجرهایهای همعصر علامه از نزدیک شدن به مکاتب مهم فلسفه غرب باعث شد جسارت ایشان نسبت به مطالعه عمیق از اندیشه غیراسلامی و همچنین مطالعه علومی چون فیزیک، ریاضی و… بیشتر شود. نماندن ایشان در اجتهاد به مثابه مطالعات فقهی و اصولی همان نقطه تمایز رویه علامه در پژوهش است. دایره گسترده مطالعات علمی و تالیفات ایشان باعث شد به جرات بتوان او را در شاخههایی چون مولویشناسی، تفسیر، فلسفه اخلاق و هنر، انسانشناسی، حکمت و عرفان اسلامی دستنیافتنی دانست. احاطه عمیق ایشان به قرآن و احادیث در کنار منظومههای مختلف فکری یادآور یکی از خاطرات عجیب ایشان است. نقل معروفی از زندگی سودمند علامه توسط نزدیکان ایشان ثبت شده است. زمانی که ایشان در بستر بیماری و در بیمارستان به سر میبرد، از خانواده خود میخواهد که برای تکمیل تفسیر «مثنوی مولانا»، یک کتاب مثنوی، چند کاغذ و یک قلم در اوقات ملاقات برای او بیاورند. ذهن مالامال از اندیشه ایشان هیچ ابزاری برای دریافت خروجیهایی چون این تفاسیر نیاز نداشت.
این درحالی است که به اذعان اکثر پژوهشگران و اساتید، در رویه تفسیرنویسی بر موضوعات، هماره نیاز نویسنده، رجوع به برخی کتب مرجع است. علامه محمدتقی جعفری مصداق یک کتابخانه عظیم و یک حافظه غنی بود. غنی بودن علامه یعنی آنکه رئیس دانشگاه آتن پس از دیدار با ایشان او را ارسطوی زمان خواند. با این حال علامه معتقد بود که یک اندیشمند هیچگاه با علم نمیتواند به معرفت حقیقی برسد بلکه این رعایت انصاف، اخلاق و تواضع است که یک اندیشمند را جزئی از اهل معرفت میکند.
در کنار دهها اثر شناخته شده، دو کتاب تالیفی «تفسیر نهجالبلاغه در 27 جلد» و «تفسیر مثنوی معنوی مولانا در 15 جلد»، جزء درخشانترین و خاصترین آثار ایشان است. ارادت ویژه علامه محمدتقی جعفری به امیرالمومنین علی(ع) باعث ترجمه نهجالبلاغه و تفسیر این کلام نورانی شد. غرق شدن در مفهوم «انسان الهی» به مثابه علی(ع) باعث ایجاد یک علقه عمیق و ناگسستنی بین مشیفکری علامه جعفری و طریقت امام علی(ع) شد. این همگرایی نظری و عملی در اکثریت آثار ایشان به چشم میخورد. یعنی در زمانی که حتی به مطالعه مکاتب فکری غرب همت میگمارد سعی بر آن دارد با نگاهی باز و بدون غرضورزی، برخی روشهای فکری غربیان را در کنار نقد منصفانه، با نظریات اسلامی منطبق سازد. صراحت کلام عجیب در سخنرانیها و شیوایی در نگارش در کنار انصاف پژوهشی علامه از ایشان در نایابی ساخت که برای درک بهتر عظمت شخصیتی ایشان باید باب جدیدی درخصوص مطالعات و سیره تحقیقی وی در میان دانشجویان و پژوهشگران باز شود. او از این جهت پراهمیت است که به فهم دقیق از انسان و بازگشت به خویشتن برای درک جهان پیرامون تاکید داشت. شرح آرای این عالم مسلمان ایرانی قطعا در قالب یک یادداشت کوتاه نمیتواند درآید، اما میتوان بر وجاهتهای علمی و اخلاقی ایشان اشارههایی هر چند کوچک کرد. در این خصوص بهطور گذرا میتوان گفت که ایشان اگرچه نقدهایی به حکمت متعالیه میکرد اما احترام ویژهای به شخصیت علمی و اخلاقی ملاصدرا میگذارد. دنبالهروی علامه جعفری در مباحث فلسفی غالبا بر مدار «فلسفه مشاییه» و شخص شیخالرئیس بود. آنانی که در محضر استاد رفت و آمدی داشته یا آثار و سخنرانیهای متعدد ایشان را گوش دادهاند به نیکی میدانند که استدلالهای عمیق فلسفی علامه برگرفته از آموزههای شیخالرئیس ابنسینا بود تا جایی که حتی برخی علما به ایشان لقب ابنسینای زمان میدادند. او هر چه بود، خود بود کسی که چون ابنسینا بیتکرار است. تنها میتوان گفت فرزند خلفی از مکتب ابنسیناست که بیشتر بنمایه جان خود را نزد ابوتراب دریافت و خاکسار مرام نیکویی بود که یک آن تفکر را برتر از هفتاد سال عبادت میدانست.
پایان./
یک نظر بگذارید
آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمتهای مورد نیاز با * مشخص شده اند