سلمان فارسی، صحابه ایرانی پیامبر اسلام (ص)

سلمان فارسی، صحابه ایرانی پیامبر اسلام (ص)
سلمان فارسی به چنان محبوبیتی در میان صحابه رسیده بود که پس از پیشنهاد حفر خندق در غزوه‌ای با همین نام، به در میان «انصار» خواندن یا «مهاجر» دانستنش ستیزی در‌افتاد.

ابوعبدا… سلمان فارسی‌، در عصر خلیفه دوم و با رخصت از علی (ع) به سرزمین مادری خود باز‌می‌گردد. «کوفه» که در آن زمان پادگانی بیش نبود  با دستان عمار و سلمان بزرگ‌تر شد و مسجد به یادگار مانده و البته پر‌رمز و راز کوفه با خط‌کشی و آجرچینی‌های عمار یاسر و سلمان فارسی دیوارهایش بالا رفت.

والفجر مدیا l پیش از ورود به بحث اصلی یادداشت باید گفت یکی از بزرگ‌ترین عارضه‌های منتقل شده از اندیشه‌های افراطی‌گرای ملی، که گویا مانند سیل خروشانی هر روز بر شدت آن افزوده می‌شود‌، همین چشم‌پوشی بر حقایق و لذت عقده‌گشایی نسبت به چهره‌های ایرانی بوده که در راه ناسیونالیسم افراطی نظریه‌پردازان تازه‌ از گرد راه رسیده قدم نگذاشته‌اند. قربانی کردن معانی اصیل آزادی‌، علم‌، انصاف و … در پیشگاه خرد ناقص ایران‌پرستی باعث شده است که شخصیت سلمان فارسی در محاق همین کبر خودبرتر‌بینی قرار گرفته و منتقدان به ظاهر دوست هر‌از‌چندی به این صحابی ایرانی محمد بن عبدا… (ص) هجمه‌های فراوانی در پوشش تهمت وارد کنند. اما بهتر است قبل از ارائه تهمت‌های بی اساس در خصوص رفتار و سرنوشت این ایرانی‌زاده ، اندکی به وضعیت اسفناک دوران ساسانی باز‌گردند. در یک بسته چند وجهی؛  نگارنده‌، مطالعه نحوه دستگیری و مرگ «مزدک»‌، «مانی» و اصحاب آنها‌، الیگارشی ساسانیان‌، ایجاد جامعه چند طبقه اشراف، دبیران‌، پیشه‌وران‌، همچنین سیاه‌روزی‌های مردم ایران در پس اقدامات «کرتیر موبد» را به عنوان اولین گام توهم‌زدایی از معنای به مسلخ کشیده شده «خرد» در عصر ساسانی پیشنهاد می‌کند.

 

روزبه و دوران سرگردانی

از تارخ میلاد سلمان فارسی هیچ نقل متواتری وجود ندارد. به همین دلیل نمی‌توان سن او را تخمین زد؛ حتی مکان دقیق تولد وی را نیز نمی‌توان یافت. اما نقل‌های مشهوری وجود دارد که سلمان فارسی در «جی» اصفهان چشم به جهان گشوده است. پدر او دهقان یا موبدی از اهالی اصفهان بوده که پیشتر بر فرزند خود نام «روزبه» را بر می‌گزیند. نگارنده درخصوص سال میلاد معتقد است که وی چندی پس از  دعوت مانی نقاش به دنیا آمده است و گسترش روزافزون مانویت در ایران مصادف با ایام میانسالگی یا حتی جوانی روزبه بوده است. وقتی روزگار روزبه جوان را در میان تنگنا‌ی‌ تصمیمات کرتیر موبد و شورش‌های مانویان می‌بینیم، درخواهیم یافت که فرار روزبه از شهر خود و کوچ کردن به جلگه خوزستان به احتمال قوی بر اثر همین تغییر عقیده از زرتشتی مسلکی به آیین جدید مانی بوده است؛ مانی با تلفیق برخی احکام مسیحیت کانالیزه شده با شریعت کلیسا و تمامی امور اصلاحی که مزدک نسبت به آیین زرتشت روا داشته است و صورتی ریاضت‌گونه از دین زرتشت که نسبت به نیایش‌های خود گرایش‌های مسیحی هم داشته است، می‌سازد. با توجه به تمامی تئوری‌های فوق ، احتمال می‌رود سلمان فارسی دو قرن پیش از بعث پیامبر و در خاندانی کاهن به دنیا آمده باشد و نه دهقان. طول عمر مردمان نیز از منظر تاریخ‌شناسی در آن عصر امری عادی تلقی می‌شد. با توجه به این نکات‌، سلمان فارسی در روز وفات خود بیش از 200سال داشته است.

سلمان فارسی در کوچ نخست خود به سمت جلگه خوزستان که بیشتر قلمرو مانویان و مندائیان بوده است با آگاهی بر اناجیل چهارگانه به سمت سرزمین شامات حرکت می‌کند. سلمان (روزبه) با ورود به شامات به خدمت یکی از کلیساها در‌می‌آید. در نام کلیسا و منطقه‌ای که سلمان فارسی در آن سکنی گزیده روایت‌های نامعتبری وجود دارد. تنها در یک کلیت، او از دین سابق خود به مسیحیت گروید و چندی هم در کسوت شارع مسیحیت فعالیت داشت. غالب کلیساهای نزدیک به سرزمین‌های پارس تحت‌تاثیر اصول موحدانه «افراهات قدیس» بود؛ مسیحی ایرانی که جزء اولین شارعان کلام عیسی مسیح (ع) در ایران تلقی می‌شود. اما داستان حقیقی سلمان فارسی از زمانی آغاز می‌شود که در یکی از سفرهایش با راهزنانی درگیر شده و در نهایت راهزنان او را به برده‌فروشی یهودی می‌فروشند. برده‌دار یهودی پس از گذار از عراق وارد حجاز شده و قصد فروش بردگان سرکش یا مسن خود می‌کند. روزبه فرتوت و زجر‌کشیده به دست محمد مصطفی (ص) آزاد می‌شود. با توجه به نبود سلمان فارسی در جنگ «بدر» و حضور او در غزوات بعدی‌، دیدار سلمان و پیامبر (ص) قطعا در مکه نبوده و پیش از جنگ انتقام‌جویانه «احد» صورت گرفته است.

 

حلقه یاران محمد (ص)

سلمان فارسی به چنان محبوبیتی در میان صحابه رسیده بود که پس از پیشنهاد حفر خندق در غزوه‌ای با همین نام، به در میان «انصار» خواندن یا «مهاجر» دانستنش ستیزی در‌افتاد. اما ناگاه پیامبر‌(ص) وی را نه از انصار و نه از مهاجرین دانست و او را به روایت حدیث متواتر از اهل بیت خواند و لقب سلمان را «محمدی» نامید. مردی که از اعتبار و ایمان به مرتبه‌ای رسیده بود که پا در اندرونی خانه محمد (ص) و علی (ع) می‌گذاشت و در غزوه «تبوک» در نقش یک ناجی‌،  نقشه ساخت «منجنیق» را به مسلمانان آموخت و  وقتی روزهای بی‌پیامبر (ص) بودن را می‌دید تنها به دیوار سترگ علی بن ابیطالب (ص) تکیه داد. او مانند برخی دیگر از صحابه جلیل‌القدر هم‌عصر پیامبر(ص) و ملازم با علی (ع) در غائله پیش آمده پس از رحلت پیامبر (ص) موی تراشیده و کفن پوشیده به درگاه خانه زهرا می‌رسد. در میان این اصحاب افراد دیگری مانند «مقداد بن اسود»‌، «عمار بن یاسر»‌، «ابوذر غفاری» و حتی «زبیر بن عوام» (پیش از به دنیا آمدن فرزندش عبدا…) نیز حضور داشتند. ابوعبدا… سلمان فارسی‌، در عصر خلیفه دوم و با رخصت از علی (ع) به سرزمین مادری خود باز‌می‌گردد. «کوفه» که در آن زمان پادگانی بیش نبود  با دستان عمار و سلمان بزرگ‌تر شد و مسجد به یادگار مانده و البته پر‌رمز و راز کوفه با خط‌کشی و آجرچینی‌های عمار یاسر و سلمان فارسی دیوارهایش بالا رفت. ورود سلمان به مدائن در لباس یکی از والیان خلیفه‌؛ حال آنکه یک بافنده ساده بود و معاش خویش را در عین زهد و تقوا از بافندگی منسوجات و کفش‌های مردم جمع‌آوری می‌کرد نمود کاملی از هیبت علی (ع) در ایران تلقی می‌شد. نقلی است که سلمان فارسی در مسجد تازه تاسیس مدائن برای ایرانیان و به جهت جذب آنان به مفاهیم قرآنی و به صورت منظم جلسات تفسیر سوره  یوسف را ارائه می‌داد تا مردم به واسطه حکمت‌های الهی مستتر در این داستان بیشتر جذب مفاهیم قرآن شوند. بعد‌ها اولین هسته مردمی شیعه مذهب در مدائن و در میان «احامره» و دیلمیان کوچ کرده به مدائن با نام «سلمانیه» شکل گرفت. سلمان فارسی همان ترجمان علی وارانه‌ای بود که میراث پیامبر (ص) را برای ایرانیان به ارث آورد. او به چنان مقامی از ایمان رسید که علی (ع)‌، برای دفنش خود را به مدائن می‌رساند و بر او نماز می‌خواند. سلمان فارسی‌، جناب ایرانی مسلمان در سال 26 ه.ق به دیدار مرادش شتافت.

مدیر
ADMINISTRATOR
پروفایل

کاروسل پست ها

یک نظر بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمتهای مورد نیاز با * مشخص شده اند

پست های اخیر

برترین نویسندگان

دارای نظر

ویدئوهای ویژه