نگاهی به منظومه فکری آل سعود ؛ سلفی گری از کجا آغاز شد؟

نگاهی به منظومه فکری آل سعود ؛ سلفی گری از کجا آغاز شد؟

خاندان آل سعود تا پیش از دیدار با محمد بن عبدالوهاب تمامی خود را پیرو حنبلیتی می‌دانستند که در نزد ابن تیمیه یافته بودند. هم اکنون نیز مهم‌ترین کتاب‌های فقهی تدریس شده در عربستان سعودی و مدارس تحت نفوذ آن‌ها در اردن، پاکستان، امارات، ترکیه و… به طور مستقیم از عقاید ابن تیمیه استخراج می‌شود.

والفجرمدیا l گاهی برای مشخص کردن معیاری کلی می‌توان به جمله معروف «مشت، نمونه خروار است» تکیه کرد. از همین روست که دایره فکری امروز «آل سعود» را می‌توان مشتی از خروار بدویت کهنه در لباس نو و آن چیزی دانست که مصداق جهالت فکری و عملی برخی دستار بر سران عهد عتیق و جدید است. ملغمه کاملی چون آل سعود که از نخستین روزهای فتح سرزمین حجاز با سیاست‌های تخریب گرایانه و غیر منطقی خود، آتش تفرقه را بر امت مسلمان انداخت.

سرمایه گذاری‌های کلان آن‌ها در دو جبهه تئوری و عملی و اذعان همیشگی‌شان به خاطرخواهی از اسلام سلفی به نوعی یادآور خوی ِ ابوجهلی در کسوت مفتیان کاخ نشین عربی شده است. آن یکی از فرط جهالت به رسالت «پدر نادانی» خطاب می‌شد، گرچه در سخنوری و کمال ِ عربی کم نظیر بود و این یکی در لباس «خادم حرمین شریفین»، ابوجهلی ِ مسلمان را به تاریخ تحویل داده است. حال آنکه نمونه دومی همیشه خطرناک‌تر بوده است؛ زیرا اگر ابوجهل عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله) زر و زور در دست داشت، این یکی افزون بر زر و زور، کلیدهای کعبه را نیز در دست دارد و خود را برادر بزرگ‌تر ممالک عربی می‌داند تا جایی که خرد و کلان دولت‌های خاورمیانه برای کسب تکلیف سری به ریاض می‌زنند و ریاض نشینان با تزریق ثروت به مدارس علمی اهل سنت و دستکاری در منابع اطلاعاتی مطالعات اسلامی و ترویج خشونت در میان قبایل ضد انسانیتی چون داعش، دست از احیای ابوجهل ِ بی جان بر نمی دارند.

 

 مدیون به حنبلی مذهبی

اینکه چرا وهابیتی که امروز قابل لمس است، سر از آخور مذهب «حنبلی» درآورده و شاهزادگان ِ سعودی خود را مؤمن به مذهب فقهی «احمد بن حنبل» دانسته و خواهند دانست، جای تأمل بیشتری دارد. احمد بن حنبل چه کسی بوده است؟ شاگردزاده‌ای در مکتب زید بن علی بن حسین (علیه‌السلام) و امامین پنجم و ششم شیعیان (علیهما السلام).
وی را باید پدر اهل حدیث دانست و البته پشتیبان قوی بر اشعریت قرون میانی ِ پا گرفتن تمدن اسلامی. احمد بن حنبل و شاگردانش از دو جهت، رسمی نوین در دین ایجاد کردند.
نخست آنکه حدیث را به صرف نقل بودن و البته صادق بودن جزو جدایی ناپذیر دین می‌دانستند، البته این تصور از پیش در استخراج احکام و دیگر مسایل استفاده می‌شد، اما حنبلی‌ها نخست آنکه تفسیر و ریشه یابی حدیث را خارج از قاعده می‌دانستند، بنابراین صورت ظاهری حدیث را بیشتر می‌پسندیدند، به همین دلیل صورت گرایی در احکام دین و عمق نبخشیدن بر اصول دین از شاخه حنبلی وارد مطالعات اهل سنت شد. دیگر رسم نویی که حنبلی‌ها بر آن تأکید کرده و تاوان آن را در سالیان حکومت مأمون عباسی پرداختند، مسأله مناقشه در خلق قرآن بوده است.
احمد بن حنبل اعتقاد داشت که کلمات قرآن حکیم که مردم تلاوت می‌کنند یا می‌نویسند، اصلِ مفهوم مباحث قرآنی است و آن هم جزئی از صفت الهی می‌باشد و صفت امری قدیمی است (قرآن با خدا از ازل بوده است)(1). نمونه دیگر این برخورد خلیفگان عباسی (تا پیش از متوکل عباسی) بدین شرح بود که «معتصم عباسی»، احمد بن حنبل را در ملأعام و توسط تازیانه خود شکنجه کرد، اما در نهایت به دلیل بده بستان‌های فقهی و حکومتی که معتمد عباسی با شاگردان امام حنبل داشت، وی دادگاه تفتیش عقاید مِحنَه (درباره خلق قرآن) را تعطیل کرد(2).

 

 آغاز راه با ابن تیمیه

حنبلی‌ها نیز به حکم فتواهای مذهبی خود که دیگر به آقایی رسیده بودند و باید پاسخ مرحمت‌های متوکل را می‌دادند، فتوا به شرک زیارت دادند و متوکل عباسی با کمک فتوای ائمه حنبلی مذهب و اهل حدیث دستور تخریب بارگاه امام حسین (علیه‌السلام) در سال 233 هجری قمری و کشتار شیعیان را داد. این نخستین پیکار خلیفه‌های سنی مذهب عباسی با پشتیبانی دینی اهل سنت با اصول شیعیان در اسلام و همچنین آغاز بدعتی به نام شرک در زیارت بوده و واضح و روشن است که این همسویی و کشش سبب علاقه مردم طایفه سعودی و همسایگان آن‌ها و همچنین اشخاصی چون «عبدالوهاب و ابن تیمیه» قرار گرفت.
احمد بن تیمیه (متولد سال 661 هجری قمری) به عنوان فقیه، محدث و متکلم حنبلی، ضد هر آزاد اندیشی و نوگرایی قیام کرد و اقدام‌های وی سبب انحطاط و عقب‌ماندگی بیش از پیش مذهب حنبلی شد. در مناظرات فخر رازی درباره مذاهب اهل سنت از عصر ابن تیمیه به دوره انحطاط و سستی گرفتن تفکر فلسفی و استدلال منطقی و قرن روآوری مسلمانان از جمله اهل شیعه و اهل سنت به ظواهر دین و توجه سطحی به معارف خشک و مذهبی یاد شده است.

 

 رسیدن به محمد بن عبدالوهاب

از عقایدی که در کتاب‌های او به وفور یافت می‌شود، می توان به قایل بودن به جسمانیت پروردگار، کافر خواندن بخشی از مسلمانان، جا بازکردن برای رشد ناصبی‌ها (دشمنان اهل بیت(علیهم السلام))، حرام اعلام کردن زیارت قبور و بارگاه سازی روی آن‌ها و کاستن از عظمت معنوی پیامبر (صلی الله علیه و آله) اشاره کرد. متأسفانه برخی رفتارهای دوگانه با عقاید منحرفانه ابن تیمیه نزد برخی از اهل سنت سبب رشد گرفتن جریان غیر عقلانی سلفی در اسلام شد.
خاندان آل سعود تا پیش از دیدار با محمد بن عبدالوهاب تمامی خود را پیرو حنبلیتی می‌دانستند که در نزد ابن تیمیه یافته بودند. هم اکنون نیز مهم‌ترین کتاب‌های فقهی تدریس شده در عربستان سعودی و مدارس تحت نفوذ آن‌ها در اردن، پاکستان، امارات، ترکیه و… به طور مستقیم از عقاید ابن تیمیه استخراج می‌شود.
محمد بن عبدالوهاب ِ کوچک (متولد 1115 هجری قمری)، به اصرار پدرش به خدمت ائمه حنبلی و مدارس آن‌ها درآمد. پس از اتمام دوره اصول و فقه به کرسی قضاوت نشسته و به دلیل سخنوری و مسحور کردن برخی عوام الناس، برای خود نام و آوازه‌ای ساخت. محمد بن عبدالوهاب، در جامعه قبیله‌ای و عشیره‌ای نجد نشو و نمو یافت و به دلیل عقاید حنبلی پدرش و نیز شغل وی که قضاوت و تدریس بود، به مطالعه فقه حنبلی و کسانی که در این‌باره اقدام‌هایی انجام داده بودند، بویژه ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم و همچنین ابن عبدالهادی علاقه‌مند شد.
بنابراین به دنبال کسب آگاهی بیشتر از آرا و عقاید این اشخاص و نیز اطلاع از جو فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شام و عراق که تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی قرار داشتند، به آن مناطق سفر کرد، اما دست روزگار و ورود دولت‌های استعمارگر از جمله بریتانیا به تمدن اسلامی و آشنایی یکی از عوامل فکری آن‌ها با محمد بن عبدالوهاب و عقاید افراطی آن سبب ایجاد تطرف در اسلام شد. پر و بال دادن‌های دولت‌های استعمارگر به وی و همچنین دعوت شدن او به قبایل مهم عربی، آوازه او را در حجاز بلند کرد.
محمد بن عبدالوهاب به همراه محمد بن سعود از سال 1143 هجری قمری مذهب تازه‌ای را تاسیس کرد. ریشه‌های اصلی وهابیت به دست آمده را می‌توان به شش موضوع، از جمله مقدس مآبی، دخالت در امور مسلمین، تکفیر، کج فهمی، ظاهرگرایی و بی‌مسؤولیتی تقسیم بندی کرد. وجه تسمیه تمامی این کجروی‌ها در فاجعه منا و سهل انگاری حکومت آل سعود، کشتار مردم بی‌گناه یمن، دخالت در امور بحرین، همنشینی با جنایتکاران صهیونیستی و ایستادن آن‌ها در برابر هر تفکر علوی دانست.
برای آل سعود که خاندانی گمنام و یهودی تبار در عربستان به شمار می‌آمدند، چه از این بهتر که با نشستن در کنار مرد ِ شناخته شده‌ای در حجاز بتوانند به صورت دو طرفه از منافع یکدیگر استفاده کنند.

پی نوشت‌ها:
1- تاریخ فلسفه اسلامی، سید حسین نصر، جلد اول، صفحه 195
2- مأمون و محنه، علی ناظمیان فرد، صفحات 67 تا 78
دیگر منابع: • وهابیت را بهتر بشناسیم، علی اصغر رضوانی، انتشارات دلیل ما، قم، تابستان1387، چاپ اول
• برگی از جنایت‌های وهابی ها، به ترجمه علی ضیایی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1368، چاپ اول
• اخبار الدوله العباسیه و فیه اخبار العباس و اولاده، سبیب رحیم، به ترجمه عبدالعزیز دوری

 

انتهای پیام/

مدیر
ADMINISTRATOR
پروفایل

کاروسل پست ها

یک نظر بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمتهای مورد نیاز با * مشخص شده اند

پست های اخیر

برترین نویسندگان

دارای نظر

ویدئوهای ویژه